خوش آمدی قلدر خان فوتبال ایران!
به گزارش مجله پیامک مسعود، در میان خبر های ناخوشی که از احوال فوتبال ایران به گوش می رسد شاید این یکی از آن خوشی هایی باشد که هرچندکوتاه، ولی می تواند مرهمی بر تلخی های موجود باشد. در روز هایی که تیم های بالا و پایین جدول صدایشان علیه داوری بلند شده و همه تقریبا شاکی و معترض اند، خبر رسیده که علیرضا فغانی، سرشناس ترین داور ایرانی، قرار است به لیگ برتر برگردد! فغانی مدت هاست راهی استرالیا شده و برای لیگ این کشور قضاوت می نماید.
البته که او در اقدامی جالب هنوز با پرچم ایران در رقابت های بین المللی سوت می زند و نماینده جامعه داوری ایران است. دست کم، خروج از کشورِ فغانی، خوشبختانه، باعث خروج او از لیست داوران ایرانی نشده است و ایران همچنان می تواند به داشتن چنین داوری در سطح بین المللی ببالد.
علیرضا فغانی در شرایطی قرار است به ایران برشود که اسم شده برای یاری به داوری در روز های حساس لیگ و جام حذفی می آید. خودش هم گفته دوست دارد در این روز ها به داوری ایران یاری کند. این بدان معنی است که فغانی بعد از مدت ها دوری، قرار است دوباره در لیگ ایران سوت بزند. هرچند شاید فرصت زیادی نداشته باشد و بازی های زیادی به او نرسد. با وجود این، فغانی در لحظه حساسی قرار است به ایران بیاید؛ لحظه ای که قرار است دربی اش روز پنجشنبه 25 تیر برگزار شود و سه هفته داغ هم به انتها لیگ برترش به جای مانده است.
بازگشت فغانی، شاید عده ای از داوران ایرانی را دلخور کند، ولی قطع به یقین می تواند در فصلی که نارضایتی از قضاوت ها رجحان داشته، انتها بندی مناسبی را رقم بزند. شاید او از همین پنجشنبه و با ملاقات دربی آغاز کند. شاید قرار است یک بار دیگر از سوت زدن برای استقلال به فوتبال ایران برشود. او پیش تر بعد از سوت زدن بازی استقلال و فولاد چمدان ها را بست و به استرالیا رفت. فغانی حالا می تواند با سوت زدن بازی استقلال و پرسپولیس ورود باشکوه تری به داوری ایران داشته باشد.
چرا فغانی رفت؟
نمی شود از بازگشت فغانی به ایران حتی برای سوت زدن چند بازی خرسند نبود، ولی موردی که نباید از یاد برد، دلایلی است که باعث شد او ایران را ترک کند. فغانی گفت که به علت مدرسه فرزندانش راهی استرالیا می شود، ولی هم او و هم بسیاری دیگر می دانند مدرسه یکی از دلایلی بود که فغانی را تشویق به خروج از ایران کرد. حالا که او قرار است دوباره به لیگ برشود، بهتر است مواردی را که باعث شد از ایران برود، برای خودش مرور کند تا در همین مدت کوتاه، اگر دوباره بخشی از آن اتفاقات برایش رخ داد، از بازگشتش پشیمان نشود! او هرچقدر هم که پرافتخارترین داور ایران باشد و از سوت زدن در لیگ قهرمانان آسیا گرفته تا قضاوت در فینال المپیک و سوت زدن در معتبرترین تورنمنت فوتبالی جهان، یعنی جام جهانی را تجربه نموده باشد، باید بداند اینجا ایران است و هر مربی و باشگاهی حق دارد علیه داور هرجور که راحت است اعتراض کند و حرف بزند؛ سرخ و آبی و زرد و سبز هم ندارد!
فغانی نباید فراموش کند فضای مجازی در ایران تغییری ننموده است و قضاوت کردن او در این فضا مترومعیار نمی خواهد. او خیلی خوب به خاطر دارد فضای مجازی علیهش، زمانی که هنوز در ایران سوت می زد چطور رفتار کرد! چند مورد برجسته اش مربوط به جام جهانی و اندکی بعد از جام جهانی است؛ چه آن موقع که او روی سکو ها داشت به طرف گوشی اش بوسه می فرستاد و چه آن موقع که کنار همسر یکی از همکارانش عکسی به یادگار گرفت. او از رفتارش دفاع کرد و گفت کاری ننموده که بخواهد پشیمان باشد؛ گفت بوسه را برای دخترش پشت تلفن فرستاده و آن زن هم که با او عکس یادگاری گرفته، فرناندا همسر ساندرو ریچی، داور برزیلی است که دوستی شش ساله ای با آن ها دارد. بازگشت فغانی از روسیه به ایران، اما خالی از قصه بافی نبود؛ خانمی در فرودگاه به استقبال او آمد که خیلی ها تصور می کردند همسرش است، ولی خودش به اصرار تأکید داشت که هرجا نوشته یا گفته اند آن شخص همسرش است، آن نوشته اصلاح شود و بنویسند یا بگویند که او خواهر همسرش است. خودش می گفت: برایم مثل خواهر است. حتی زمانی که در گفت وگوی زنده رادیویی مجری از او درباره برخورد با همسرش پرسید، بدون اینکه چیزی را کتمان کند، حرف های مجری را اصلاح کرد و گفت او خواهر همسرش بوده است.
فغانی باید به خاطر داشته باشد همان روز ها که می گفت پوستش کلفت تر از این حرف هاست که به فکر مهاجرت باشد، پوست کلفتش در هم شکست و انتها راهی استرالیا شد. او البته این مورد را هم هنوز باید گوشه ذهنش داشته باشد که داوری در ایران با همان حقوق اندکی است که قبل از مهاجرتش رقم خورده و هنوز هم برای تبدیل فرانک و دلار دستمزد داوران خارج از کشور به ریال و تومان قصه ها روایت می شود!
او نباید فراموش کند سرپرست تیم های زیادی برای او خط و نشان کشیدند و گفتند حلالش نمی نمایند، مربیان زیادی روبه رویش ایستادند و گفتند: فکر می کنی چه کسی هستی؟ و افراد زیادی به صفحات مجازی اش هجوم بردند و فحاشی کردند. شاید اگر بخواهد هم نتواند فراموش کند، ولی واقعیت این است که همین رفتار ها باعث شد فغانی عطای ماندن در ایران را به لقایش ببخشد و مسافر شود.
او حالا در شرایطی قرار است برشود که هنوز هیچ کدام از این رفتار ها تغییر ننموده است؛ حتی همان جمله معروف قلعه نویی که درباره اش گفته بود: به نظرم این آقا یک خودشیفتگی کاذب پیدا نموده و از بالا به پایین به همه تیم های فوتبال، بازیکنان و مربیان نگاه می نماید. خودش را قلدرخانِ فوتبال ایران می داند را کسی فراموش ننموده است. او روزگاری از همین رفتار ها خسته شد و گفت دیگر علاقه ای به سوت زدن در لیگ ایران ندارد، ولی ظاهرا دلتنگی بر خاطراتی که آزرده اش نموده اند، چربیده است؛ آن قدر چربش داشته که تلخی ها را برای چند هفته ای هم که شده فراموش کند و دوباره مسافر ایران شود. او به لیگی برمی شود که قلدرخان فوتبال صدایش می نمایند؛ پس اگر این تصمیم نهایی علیرضاست، نمی شود خرده ای گرفت: خوش آمدی قلدرخان فوتبال ایران!
منبع: فرارو