آقای برنزه و خانم بازیگر
به گزارش مجله پیامک مسعود، در یک مهمانی فرهنگی ـ هنری که به میزبانی یکی از هنرمندان برگزار شده بود میزبان، مرد جهاندیده و سرد و گرم چشیده و برنزه ای را به یکی از مهمانان که به نوبه خود خانم بازیگر مشهوری بود، معرفی کرد و گفت: ایشان یکی از دوستان قدیمی من هستند که بسیار ثروتمندند و به کار جهانگردی اختصاص دارند و تقریبا نیمی از کشورهای جهان را دیده و در آنها زندگی هم نموده اند.
وی سپس خانم بازیگر را نیز به مرد توریست معرفی کرد و گفت: ایشان نیز یکی از مشهورترین و پرفروش ترین بازیگران کشورمان هستند.
وی سپس آن دو را ترک کرد و رفت تا به معرفی سایر مهمانان به یکدیگر بپردازد. در این هنگام خانم بازیگر رو به مرد توریست کرد و گفت: شما که این همه در دنیا گردش نموده اید و همه جا را دیده اید، چه فایده ای از این همه گشت و گذار برده اید؟
مرد توریست گفت: این که از خانم ها دوری کنم. خانم بازیگر گفت: وا. مرد توریست گفت: در چین اتاقی هست که آنجا نقاشی های کنفوسیوس به دیوار نصب شده است و در آن سه تابلو نقاشی وجود دارد. اولی چهره مردی است که مضطرب است و به دوردست ها خیره شده، دومی چهره مردی است که از شدت غم و غصه، ریش هایش را کنده و سرش را به دیوار کوبیده و سومی، چهره مردی است که در حال شادی و خندیدن است. اسم تابلوی اولی در آستانه ازدواج، اسم تابلوی دوم مرد متاهل و اسم تابلوی سوم مرد مجرد است.
خانم بازیگر گفت: واقعا برای شما و نگاه ضدزن و جنسیت زده و عوامانه تان متاسفم. مرد توریست گفت: من شش ماه از سال خارج و شش ماه از سال را داخل زندگی می کنم و پاسپورت چند کشور اروپایی و پول زیاد دارم، با من ازدواج می کنید؟ خانم بازیگر که خودش گرگ بازار بود، گفت: ترجیح می دهم با شخص پیر و چروک اما نسبتا باشعوری مثل کنفوسیوس ازدواج کنم، تا با شخص برنزه و پولدار و بی شعوری مثل شما. مرد توریست که اصلا قصد ازدواج نداشت و برای مسخره بازی این سوال را نموده بود، پس از این جواب، نخست ضایع و سپس خاموش شد و شام نخورده مهمانی را ترک کرد.
امید مهدی نژاد - طنزنویس / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین